ارامانیدن

لغت نامه دهخدا

( آرامانیدن ) آرامانیدن. [ دَ ] ( مص ) اِسکان. ( زوزنی ). اِهداء. اضجاع. اهجاع. || مطمئن کردن. ( زمخشری ). || آرام کردن. آرام دادن.

فرهنگ معین

( آرامانیدن ) (دَ ) (مص م . ) ۱ - آرام کردن . ۲ - مطمئن کردن . ۳ - سکونت دادن ، اسکان .

فرهنگ عمید

( آرامانیدن ) آرام دادن، آرام کردن، آرامش دادن، آرام ساختن.
آرام دادن، آرام کردن، آرامش دادن، آرام ساختن.

فرهنگ فارسی

( آرامانیدن ) ( مصدر ) ۱ - آرام کردن آرام دادن . ۲ - مطمئن کردن . ۳ - سکونت دادن مسکن دادن اسکان .
اسکان آرام کردن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال جذب فال جذب فال پی ام سی فال پی ام سی فال چوب فال چوب فال راز فال راز