ابوالعباس ابن عاشر

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] اِبْن ِ عاشِر، ابوالعباس احمد عمر بن محمد، صوفی و زاهد مغربی (د ۷۶۵ق /۱۳۶۴م ) است.
اصلش از اندلس بود و در ناحیه شمینه زاده شد و در همان جا پرورش یافت . سپس به «جزیره الخضراء» رفت و به تعلیم قرآن پرداخت ، اما در کشاکش با مسیحیان ، جزیره به محاصره افتاد، و چون آنجا را در حال سقوط دید عازم سفر حج شد و پس از آن به فاس رفت . اقامت او در آن شهر دیری نپایید و از آن جا به مکناسه و سپس به سَلا رفت . در سلا به رباط الفتح فرود آمد و در زاویه شیخ ابوعبدالله یابوری (یا بالوری ) اقامت گزید. به گفته سلاوی هنگامی که ابن عاشر از اندلس به شهرهای مغرب چون فاس و مکناسه رفت ، هیچ جا آرام و قرار نیافت ، جز در سلا که آنجا را مقام و مسکن خود قرار داد. سلاوی از زبان ابن عاشر ۲ بیت شعر که حاکی از دلبستگی او به این شهر است ، نقل می کند.ابن عاشر در شهر سلا درگذشت . مقری که در ۱۰۰۹ق /۱۶۰۰م از این شهر دیدن کرده گوید که مدفنش خارج از شهر و نزدیک ساحل بحر محیط قرار داشته است. بعدها بر آرامگاه او ضریحی قرار داده شد و آن محل به نام خود او به «سیدی احمد بن عاشر» معروف و زیارتگاه همگان شد. مناقب نامه ای در احوال ابن عاشر موجود است به نام تحفة الزائر فی بعض مناقب سیدی الحاج احمد بن عاشر که به قلم یکی از همشهریان همنام او ابوالعباس احمد بن عاشر بن عبدالرحمان ملقب به حافی (د ۱۱۶۳ق /۱۷۵۰م ) تصنیف شده است . آرامگاه این شخص نیز در همان شهر سلا، در جوار مزار سیدی احمد بن عاشر واقع است.
مذهب
ابن عاشر در تمسک به سنت در حد کمال بود. وی از امام محمد غزالی پیروی می کرد و احیاءالعلوم او را سرمشق خود قرار داده بود.
ویژگی ها
ابن عاشر را به سبب زندگی زاهدانه اش یکی از دو تن اشخاص بسیار برجسته روزگار خود و حتی با مبالغه افضل اهل زمانه در علم و عمل گفته اند، چنانکه از اولیاءالله و ابدال نیز خوانده شده است. وی به هیأت و صورت ظاهر خویش توجهی نداشت ، اما دارای وقار و هیبتی خاص بود. وی به امر معاش خویش سخت بی اعتنا بود و از راه استنساخ کتاب العمده (در حدیث ) روزگار می گذراند. گویند که در فروش نسخه های این کتاب جز قیمت آن چیزی نمی گرفت. وی پیوسته به زیارت اهل قبور می رفت ،
با حکام و صلحا
...
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم