دانشنامه اسلامی
وی غلامی بوده در تینات که دهی است در نزدیکی مصیصه در کنار دریای شام . اصل او از مغرب بوده، اما خود در تینات اقامت داشته است. ذهبی و صفدی هم او را سیاه چهره ای از مغرب یاد کرده اند.وی مدتی در جبل لبنان می زیسته و روایت شده است که با حیوانات وحشی مأنوس بوده است و در این باب کراماتی به او نسبت داده اند.
وجه اشتهار
ابوالخیر از آن جهت به «اَقْطَع» شهرت یافته که یک دست وی بریده شده بود. سراج ، سلمی و انصاری علت قطع دست وی را ذکر نکرده اند، لیکن منابع دیگر سبب آن را به صورت های متفاوت آورده اند. اغلب روایات چنان است که وی به سبب شکستن عهدی که با خداوند بسته بود، به اتهام دزدی دستگیر شد و پیش از آن که او را بشناسند، دستش را بریدند. بعضی از منابع علت قطع دست او را بیماری « آکله » دانسته اند. هجویری از قطع پای او نیز به علت آکله سخن گفته است. مولوی در مثنوی داستان قطع دست ابوالخیر را به نظم در آورده است.
معیشت و خانواده
ابوالخیر اقطع با آن که یک دست داشته، از طریق زنبیل بافی روزگار می گذرانیده و بر کسی معلوم نبوده است که وی چگونه می توانسته با یک دست چنین کاری بکند. از خانواده او تنها نام فرزندش عیسی که وی نیز از صلحا بوده، به ما رسیده است،
مصاحبان
...