لغت نامه دهخدا ( آبخسب ) آبخسب. [ خ ُ ] ( نف مرکب ) ستوری که چون آب بیند در آن بخسبد و این از عیوب اسب و جز آن است.
فرهنگ معین ( آبخسب ) (خُ ) (اِفا. اِمر. ) چارپایی که چون آب ببیند در آن بخسبد و این از عیوب چارپایان است .
فرهنگ فارسی ( آبخسب ) ( اسم ) چارپایی که چون آب بیند در آن بخسبد و این از عیوب چارپایانست .ستوریکه در آب بخسبد