مطعومات

لغت نامه دهخدا

مطعومات. [ م َ ] ( ع اِ )خوردنیها و طعامها. ج ِ مطعوم. ( غیاث ) ( آنندراج ). خوردنیها. ( ناظم الاطباء ) : از بغداد هر چه بدان احتیاج خواست داشت از مطعومات و ملبوسات و مشروبات تا آب و بقول و توابل... ترتیب کرده. ( ترجمه محاسن اصفهان ). و رجوع به ماده قبل ذیل معنی اول شود.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] مطعومات کیفیاتی هستند که با ذائقه درک می شوند.
کیفیات محسوسه به لحاظ حواس پنجگانه؛ که ابزار احساس آن ها است؛ ۵ قسم است: ۱- ملموسات؛۲- مبصرات؛ ۳- مسموعات؛ ۴- مطعومات؛ (کیفیات مذوقه یا طعوم)۵- مشمومات.کیفیات محسوس به حاسه ذوق، و آن طعوم نه گانه است یعنی: شیرینی و ترش و شوری و تلخی و دسومت ( چربی) و عفوعت (تندی مزه) و قبض ( درهم کشیدن زبان) و نفاهت ( بی مزگی) و هم چنین آن چه از آن ها مرکب می شود.
مستندات مقاله
در تنظیم این مقاله از منابع ذیل استفاده شده است: • خوانساری، محمد، منطق صوری.• آیتی، محمد ابراهیم، مقولات و آرای مربوط به آن.• مجتهد خراسانی (شهابی)، محمود، رهبر خرد.• خواجه نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد، اساس الاقتباس.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تک نیت فال تک نیت فال قهوه فال قهوه فال تاروت فال تاروت فال اوراکل فال اوراکل