کلنج

لغت نامه دهخدا

کلنج. [ ک ِ ل َ ] ( اِ ) بمعنی چرک و وسخ باشد. || بمعنی عُجْب و خودستایی و تکبر وتجبر هم آمده است. ( برهان ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || انگشت کوچک و خنصر. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ عمید

۱. چرک، وسخ.
۲. عجب، تکبر، خودستایی.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ورق فال ورق فال چای فال چای فال حافظ فال حافظ فال انبیا فال انبیا