گونا

لغت نامه دهخدا

گونا. ( اِ ) گونه. ( برهان قاطع ). گون. ادات تشبیه. || رنگ و لون. ( برهان قاطع ) :
حلقه زلف کهن رنگ بگرداند لیک
خال را رنگ همان غالیه گونا بینند.خاقانی.بس دوزخی است خصمش از آن سرخ رخ شده ست
کآتش به زر ناسره گونا برافکند.خاقانی. || ( ص ) رنگین. به رنگ سیر. پررنگ. ( یادداشت مؤلف ). ظاهراً در بیت زیر همین معنی مراد باشد :
ماهی و قرص خور بهم حوت است و یونس در شکم
ماهی همه گنج درم خور زرّ گونا داشته.خاقانی.|| ( اِ )گوناب. ( انجمن آرا ). غازه که زنان بر روی مالند و گلگونه گویند. ( برهان قاطع ) ( انجمن آرا ). رجوع به گوناب شود. || طرز. روش. قاعده. قانون. صفت. ( برهان قاطع ).
گونا. ( اِ ) به لغت زند و پازند بره و بچه گوسفند. ( برهان قاطع ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) سرخیی که زنان برای زیبایی بچهر. خود مالند گلگونه الغونه سرخاب غازه : روی او بی نیاز از گوناب دردل افتاب از و صد تاب . ( ابوالخطیر )
بلغت زند و پازند بره و بچه گوسفند

دانشنامه عمومی

در ریاضیات گونا ( Genus ) ( جمع آن Genera است ) ، تعاریف متفاوتی دارد که با هم دیگر ارتباط معنایی نزدیکی دارند. شاید سریع ترین، راحت ترین و شهودی ترین راه برای معرفی گونا این باشد: تعداد «سوراخ های» یک رویه. چنان که کره دارای گونای صفر و چنبره دارای گونای ۱ است.
↑ Popescu - Pampu 2016, p. xiii, Introduction.
گونا (جینیسم). گونا ( انگلیسی: Guna ) ، در اساطیر هندو رشته ای ( ریسمانی ) ، که چیزها را به هم می بندد.
ماده ( pudgala ) به نظر جین ها ابدی است و متشکل از ذرات ( anu ) بی شمار است و دو قسم است:
• ماده عنصری: این ماده عبارت از اشیائی است که موضوع ادراک ما واقع می شوند.
• ماده لطیف: این ماده از مواد کارمائی تشکیل می یابد و مانند حجابی ارواح را می پوشاند.
تمام اجسام از ترکیبات ذرات به وجود آمده اند.
کوچکترین واحد ماده ذره ( anu ) است ذرات ابدی و دارای کیفیات لمسی، سمعی، ذوقی و بصری و غیره هستند
جواهر از ترکیبات مختلف هندسی ذرات پدید می آیند.
فضای معین بین ذرات تغییر می کند و جوهرهای گوناگون جهان هستی به وجود می آید.
ذرات به هم پیوسته اند ( bandha ) و تمام اشیاء مادی متشکل از ترکیبات ذره ای هستند.
اجسام مادی مدام در تغییر و تبدیل و دگرگونی ( parimana ) هستند و دائم کیفیاتی چند از دست می دهند و کیفیاتی تازه ( Guṇa ) به خود می گیرند و رشد و نمو می کنند و توسعه می یابند و معدوم می گردند.
به نظر جین ها عناصر یعنی زمین و خاک و هوا و آتش نیز دارای نوعی نفس اند که هر چند هم ابتدائی باشد و در درجهٔ پست سلسلهٔ مراتب هستی قرار یافته باشد، باز نوعی نفس تعبیر شده است و به همین دلیل است که می توان سخن از نفوس عنصری به میان آورد.
به نظر «یاکبی» این رشته تفکرات از بقایای عقاید کهن «آنیمیست زنده انگاری» است و مربوط به دورهٔ دیرینهٔ تمدن هندی است که هنوز طبقات اجتماعی و دینی هندی تحت نفوذ عقاید برهمنی قرار نگرفته بودند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم