گروه گشتن

لغت نامه دهخدا

گروه گشتن. [ گ ُ گ َ ت َ ] ( مص مرکب ) جمع شدن. اجتماع کردن. فراهم آمدن :
دد و مرغ و نخجیر گشته گروه
برفتند ویله کنان سوی کوه.فردوسی.خور و خواب و آرام بر دشت و کوه
برهنه به هر جای گشته گروه.فردوسی.رجوع به گروه شود.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) جمع آمدن گرد شدن اجتماع کردن : دد و مرغ و نخجیر گشته گروه برفتند ویله کنان سوی کوه .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم