لغت نامه دهخدا
ز آمدشد کیبر کینه کوش
هوا شد یکی خانه چوب پوش.عبداﷲ هاتفی ( از آنندراج ).|| ( ص ) کسی که دارای عداوت نهانی باشد. ( ناظم الاطباء ).
کیبر. [ ب َ ] ( اِخ ) دهی از دهستان چناران است که در بخش حومه ارداک شهرستان مشهد واقع است و 287 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).