کشود

لغت نامه دهخدا

کشود. [ ک َش ْ وَ ] ( اِ ) فجور است و آن انتهای زور قوت شهوانیه قبیحه و ارتکاب در امور فواحش است. ( برهان ) ( ناظم الاطباء ).
کشود. [ ک ُ ] ( اِ ) کشوث است. ( برهان ). رجوع به کشوث شود.
کشود. [ ک ُ ] ( اِمص ) گشود. گشودگی. ( ناظم الاطباء ). حاصل بالمصدر از گشادن. ( آنندراج ). رجوع به گشودن شود.
کشود. [ ک َ ] ( ع ص ) ماده شتری که به سه انگشت دوشیده شود. ( منتهی الارب ). ج ، کُشُد. || ناقه تنگ سوراخ پستان. || ناقه کوتاه سرپستان. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). ج ، کُشُد. || ورزنده بکوشش جهت عیال. ( منتهی الارب ). ج ، کُشُد. صله رحم کننده و برای رحم و خویشان کوشش بسیار کننده. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). ج ، کُشُد.

فرهنگ فارسی

ماده شتری که بسه انگشت دوشیده شود. یا ناقه کوتاه سرپستان

دانشنامه عمومی

کشود ( به انگلیسی: Keshod ) یک منطقهٔ مسکونی در هند است که در Keshod Taluka واقع شده است. کشود ۷۶٬۱۹۳ نفر جمعیت دارد و ۴۲ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم