قرقس

لغت نامه دهخدا

قرقس. [ ق ِ ق ِ ] ( ع اِ ) پشه ریزه. ( منتهی الارب ). چیزی است پشه مانند که بدان جرجس گویند. ( اقرب الموارد ).
قرقس. [ ق ِ ق ِ ] ( معرب ، اِ ) گِلی است که بدان مهر کنند، و به فارسی جِرْجِشت گویند. ( المعرب جوالیقی ص 270 ).
قرقس. [ ق َ ق َ ] ( ع اِ ) گوشتی است همچون عصب که در دهان رحم روید، به تابستان دراز و به زمستان کوتاه شود. ( بحر الجواهر ).

فرهنگ فارسی

گوشتی است همچون عصب که در دهان رحم روید به تابستان دراز و به زمستان کوتاه شود .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال راز فال راز فال ابجد فال ابجد فال تک نیت فال تک نیت فال تاروت فال تاروت