دانشنامه اسلامی
غار حرا بر روی کوهی با همین نام است که در فاصله دو فرسنگی شهر مکه، در ناحیه ی شمال شرق آن قرار گرفته که به نام کوه نور نیز شناخته می شود. این کوه در شمار برخی از کوههای مقدس یاد شده است.رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم مدتی از سال را در این غار به عبادت خداوند مشغول می شدند. اصطلاحاً اقامت رسول خدا صلی الله علیه و آله در غار حرا را «تحنّث» می گویند. ابن عباس می گوید: وقتی ماه رمضان فرا می رسید کسانی از قریش راهی حرا می شدند، یک ماه در آنجا اقامت می کردند و به فقیرانی که نزد آنان می آمدند کمک می نمودند. این اقامت تا رؤیت هلال ماه شوال ادامه داشت. پس از آن به مسجد آمده، هفت بار طواف کرده و سپس به خانه می رفتند. رسول خدا صلی الله علیه و آله نیز چنین می کرد. این امر مربوط به شمار اندکی از قریش بوده و همان گونه که گذشت به احتمال قوی، اختصاص به حنفا داشته است به ویژه که گفته شده: عبدالمطلب بُنیادگذار این سنت بوده است. هم چنین گفته شده است که دیگر متألهان نیز پس از وی چنین می کرده اند، اما تنها از دو نفر یاد شده: یکی ورقه بن نوفل و دیگر ابوامیه بن مغیره. در برابر این نقل ها، ابن حزم می گوید: رسول خدا صلی الله علیه و آله به تنهایی به غار حرا می رفت و خداوند علاقه این کار را در دل او انداخته بود، هیچ کس رسول خدا صلی الله علیه و آله را به این کار دستور نداده و هیچ کس پیش از وی این کار را نکرده بود که وی به او تأسی جوید؛ این اقدامی بود که تنها خواست خداوند بود. آن حضرت شب ها و روزهایی را در آنجا گذراند تا آن که وحی بر او نازل شد. آنچه قطعی است همین که تنها رسول خدا صلی الله علیه و آله چنین می کرده و بعید می نماید که پیش از او چنین سنتی به صورت جدی وجود داشته باشد.
در بیشتر نقل ها آمده است که آن حضرت در غار حرا تنها بوده و هر از چندی مقداری طعام از مکه برای او به غار آورده و پس از تمام شدن، بار دیگر برای چند روز چنین می کرده است. اما نقلی نیز حکایت از آن دارد که خانواده او نیز با وی بوده است. در واقع باید گفت این خلوت گزینی آغاز حیات روحانی و وحیانی رسول اکرم صلی الله علیه و آله و مقدمه ای برای بعثت و نزول وحی بر آن حضرت به شمار می رفته است. گفته شده که نشستن در غار حرا همراه با سه چیز بوده: یکی خلوت، دیگری تعبد و سوم نگاه به کعبه از فراز غار حراء.
در یکی از گوشه گیریها و تأمّلات روحانی بدون انتظار قبلی و در شبی از شبهای ماه مبارک رمضان که پیامبر خدا صلّی اللّه علیه و اله در غار حرا به سر می بردند، جبرئیل امین فرود آمد و از حضرت خواست نوشته ای را که بر دیبایی بود بخوانند. پاسخ دادند که من نمی توانم بخوانم. جبریل باز گفت: بخوان، و همان پاسخ را شنید. برای بار سوم که حضرت را وادار به خواندن کرد، پرسیدند چه بخوانم؟ پیک الهی گفت: «اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ* خَلَقَ الْإِنْسانَ مِنْ عَلَقٍ* اقْرَأْ وَ رَبُّکَ الْأَکْرَمُ* الَّذِی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ* عَلَّمَ الْإِنْسانَ ما لَمْ یَعْلَمْ» «بخوان به نام پروردگارت که آفرید. انسان را از علق آفرید. بخوان، و پروردگار تو کریمترین است. همان کس که به وسیله قلم آموخت. آنچه را که انسان نمی دانست آموخت.»