دانشنامه اسلامی
وی از مولدون - مسلمانان بومی اندلسی - بود و از کودکی در اشبیلیه به تحصیل پرداخت و در ادبیات و فقه مهارت یافت . از ابومحمد عبدالوهاب بن محمد لخمی حدیث شنید و از وی روایت کرد. به عضویت خطة الشوری (هیأت مشاوران قضائی امیر) در شهر شلب درآمد، سپس به زهد گرایید و در رباط ریحانه در ساحل دریا گوشه نشینی اختیار کرد.
ابن ابار، محمد، الحلة السیراء، ج۲، ص۲۰۲-۲۰۳، به کوشش حسین مونس ، قاهره ، ۱۹۶۳م .
ملاقات و مصاحبت ابن منذر با ابن قسی رهبر نهضت مریدون در غرب اندلس ، سبب شد که وی مردم شلب را به این نهضت دعوت کند. آنگاه با همکاری دوست خود ابومحمدِ سیدرای ابن وزیر که قبلاً در یابُره در غرب اندلس قیام کرده بود، به جانب دژ مرجیق - در شرق شلب - که مرابطون آن را در اختیار داشتند، حرکت کرد و بر آن ها غلبه یافت و دژ را به تصرف در آورد و با کمک نیروهایی که ابن وزیر در اختیارش گذاشته بود، شهر باجه را نیز گشود و در ربیع الاخر ۵۳۹ در دژ میرتُلَه به حضور ابن قسی رسید و با وی بیعت کرد و ابن قسی او را به عنوان فرمانروای شلب و اطراف آن منصوب کرد. در دیدار بعدی میان آن دو پیمان همکاری تجدید شد و ابن منذر از سوی ابن قسی ملقب به العزیز بالله شد.
ابن ابار، محمد، الحلة السیراء، ج۲، ص۲۰۳-۲۰۴، به کوشش حسین مونس ، قاهره ، ۱۹۶۳م .
ابن منذر با همکاری یوسف بن احمد بطروحی ، از رؤسای نهضت مریدی ، وَلبه لَبلَه را گشود و مرابطون را از آن جا بیرون راند، و آن را بر قلمرو خود افزود. آنگاه درصدد برآمد که اشبیلیه را نیز بگشاید، پس دژهای قصر طلیاطه و زاهر در غرب را گشود و در خارج طریانه (اطریانه ) با لشکریان ابوزکریا یحیی بن علی غانیه سردار مرابطون که از قرطبه برای مقابله با او آمده بود، مواجه گشت . در جنگی که میان آن دو در گرفت جمعی از یاران ابن منذر کشته شدند و او با بقایای نیروهای خود شبانه به لبله فرار کرد. سپس یوسف بطروحی را برای دفاع از شهر لبله گمارد و خود به شلب بازگشت .
ابن ابار، محمد، الحلة السیراء، ج ۲، ص۲۰۴-۲۰۶، به کوشش حسین مونس ، قاهره ، ۱۹۶۳م .
...