گریه ٔ شادی

لغت نامه دهخدا

گریه شادی. [ گ ِ ی َ یا ی ِ ی ِ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) گریه از روی شوق کردن. اشک شادی. گریه شوق :
اگر شمع مزار من نریزد گریه شادی
که داغ خون من از دامن دلدار میشوید.میرزا صائب ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

گریه که از روی شوق کردن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم