لغت نامه دهخدا کالیورنگ. [ وْ رَ ] ( ص مرکب ) گیج گونه. سرگشته مانند : خیالش خرف کرد و کالیورنگ بمغزش فروبرد خرچنگ چنگ.سعدی.
فرهنگ فارسی ( صفت ) گیج گونه سر گشته مانند : [ خیالش خرف کرد و کالیو رنگ بمغزش فرو برد خر چنگ چنگ ] . ( سعدی )