پاگیر امدن

لغت نامه دهخدا

( پاگیر آمدن ) پاگیر آمدن. [ م َ دَ ] ( مص مرکب ) گرفتن و بند شدن پای بچیزی چنانکه از حرکت باز دارد : در جوی اسب درانداخت پاگیر آمد، اسب را رها کرد بمشقتی بسیار شناوکنان بکنار افتاد. ( تاریخ طبرستان ).

فرهنگ فارسی

( پاگیر آمدن ) ( مصدر ) گیر آمدن پای بچیزی چنانکه شخص از حرکت باز ماند بند شدن پای بچیزی .
گرفتن و بند شدن پای بچیزی چنانکه از حرکت باز دارد
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال سنجش فال سنجش فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال نخود فال نخود فال جذب فال جذب