نابر گرفته

لغت نامه دهخدا

نابرگرفته. [ ب َ گ ِ رِ ت َ / ت ِ ] ( ن مف مرکب ) برنگرفته. مقابل گرفته.
- نابرگرفته کام ؛ کام برنگرفته. کام نادیده :
یک لحظه بود این یا شبی کز عمر ماتاراج شد
ما همچنان لب بر لبی نابرگرفته کام را.سعدی.

فرهنگ فارسی

بر نگرفته مقابل بر گرفته .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم