موکب داری

لغت نامه دهخدا

موکب داری. [ م َ / مُو ک ِ ] ( حامص مرکب ) سرپرستی سواران و پیادگان که در التزام رکاب پادشاهند. جلوداری. ( آنندراج ) :
به موکب داریش ناموس اکبر
خرامان گشته چون طاوس انور.امیرخسرو ( از آنندراج ).رجوع به موکب شود.

فرهنگ فارسی

سرپرستی سواران و پیادگان که در التزام رکاب پادشاهند ٠
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم