مزد بری

لغت نامه دهخدا

مزدبری. [ م ُ ب َ ] ( حامص مرکب ) مزد بردن. پاداش گرفتن. به سزا رسیدن ثواب و کرفه یافتن :
مهر و کینش دو گره را سبب مزدبری است
این شود زین به بهشت آن شود از آن به سقر.فرخی.

فرهنگ فارسی

پاداش گرفتن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم