عود الوج

لغت نامه دهخدا

عودالوج. [ دُل ْ وَج ج ] ( ع اِ مرکب ) همان وج است. ( از تحفه حکیم مؤمن ) ( از مخزن الادویة ). رجوع به وج شود.

فرهنگ فارسی

همان وج است
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ارمنی فال ارمنی فال لنورماند فال لنورماند فال تاروت فال تاروت فال نخود فال نخود