دیدار گشتن

لغت نامه دهخدا

دیدار گشتن. [ گ َ ت َ ] ( مص مرکب ) مرئی شدن. ( یادداشت مؤلف ). پدیدار شدن :
ببزم و به نخجیر بر کوه و دشت
چنین تا بژی برز دیدار گشت.اسدی ( گرشاسب نامه ص 348 ).

فرهنگ فارسی

مرئی شدن . پدیدار شدن .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال ای چینگ فال ای چینگ فال انگلیسی فال انگلیسی فال فرشتگان فال فرشتگان