دلسرد ساختن

لغت نامه دهخدا

دلسرد ساختن. [ دِ س َ ت َ ] ( مص مرکب ) مأیوس و ناامید کردن :
از بزرگان دیدن دربان مرا دلسرد ساخت.صائب.|| بی رغبت کردن. بی تمایل ساختن. شوق و ذوق را از بین بردن.

فرهنگ فارسی

مایوس و نا امید کردن .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال احساس فال احساس فال تماس فال تماس فال نخود فال نخود فال پی ام سی فال پی ام سی