خون برخاستن

لغت نامه دهخدا

خون برخاستن. [ ب َ ت َ ] ( مص مرکب ) بوی خون آمدن از گفتاری یا کرداری. گفتار یا کرداری موجب خونریزی شدن. ( یادداشت بخط مؤلف ).

فرهنگ فارسی

بوی خون آمدن از گفتاری یا کرداری
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ارمنی فال ارمنی فال چای فال چای استخاره کن استخاره کن فال راز فال راز