خلاف امدن

لغت نامه دهخدا

( خلاف آمدن ) خلاف آمدن. [ خ ِ / خ َ م َ دَ ] ( مص مرکب ) موافق نیامدن. مخالف آمدن. ناسازگار آمدن :
از من گمان مبر که بیاید خلاف دوست
ور متفق شوند جهانی بدشمنی.سعدی ( طیبات ).

فرهنگ فارسی

( خلاف آمدن ) موافق نیامدن مخالف آمدن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال پی ام سی فال پی ام سی فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال تاروت فال تاروت فال زندگی فال زندگی