دانشنامه اسلامی
روایت شده است که چون اسیران کربلا را آوردند، زنان اهل کوفه گریبان چاک زده و زاری می کردند و مردان هم با آنها می گریستند. زین العابدین(ع)که بیمار بود با صدایی ضعیف و آهسته گفت: «اینان بر ما گریه می کنند! پس چه کسی ما را کشته است؟» آن گاه زینب دختر امام علی(ع) به سوی مردم اشاره کرد که خاموش باشید! دم ها فرو بسته شد و زنگ شتران از نوا باز ایستاد. روایت گر ماجرا گفته است: هرگز زنی پرده نشین را خوش سخن تر از وی ندیدم؛ گویی بر زبان علی سخن می راند.
او خدا را ستایش کرد و بر رسول او درود فرستاد و مردم کوفه را به خاطر رفتار دوگانه شان و کوتاهی در یاری امام حسین(ع) نکوهش کرد و آنان را به کیفری بزرگ برای کشتن سید جوانان اهل بهشت وعده داد. پس از سخنان زینب، مردم حیران شده بودند و دست ها به دندان می گزیدند.