خاک پیراستن

لغت نامه دهخدا

خاک پیراستن. [ ت َ ] ( مص مرکب ) خاک را تزیین کردن. کنایه از پیرایه و علایق دنیا بر پیکر خاکی خود بستن :
خاک پیراستن چه کار بود
حامل خاک خاکسار بود
گر کسی پرسدت که دانش پاک
ز آدمی خیزد آدمی از خاک
گو گلاب از گل و گل از خار است
نوش در مهره مهره در مار است .نظامی.

فرهنگ فارسی

خاک را تزیین کردن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال عشقی فال عشقی فال عشق فال عشق فال زندگی فال زندگی