خاص گشتن

لغت نامه دهخدا

خاص گشتن. [ خاص ص گ َ ت َ ] ( مص مرکب ) محرم شدن. ندیم خاص شدن. مقرب شدن :
ثریا بر ندیمی خاص گشته
عطارد بر افق رقاص گشته.نظامی.

فرهنگ فارسی

محرم شدن ندیم خاص شدن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال احساس فال احساس فال مکعب فال مکعب فال تاروت فال تاروت فال ورق فال ورق