حسن شکری

لغت نامه دهخدا

حسن شکری. [ ح ُ ن ِ ش ِک ْ ک َ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) حسن مهتابی. حسن سفید که به زردی زند چنانکه گجراتیان را میباشد :
شکسته رنگی من باطبیب در جنگ است
علاج درد سرم حسن شکری رنگ است.صائب ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

حسن مهتابی حسن سفید که بزردی زند چنانکه گجراتیان را می باشد
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال سنجش فال سنجش فال قهوه فال قهوه فال ارمنی فال ارمنی فال آرزو فال آرزو