جدول کشیدن. [ ج َدْ وَ ک َ / ک ِ دَ ] ( مص مرکب ) جوی بندی کردن. نهرکشی کردن. جدول بندی. رجوع بجدول بندی شود. || شکل جدول ضرب یا جدولهای دیگر کشیدن. نظیر پیرامون صفحات کتاب خطوط موازی رسم کردن : گر فتد پرتو رخسار تو در ساغر می جدول نورکشد چون مژه رگهای مرا.طاهر وحید ( از آنندراج ).
فرهنگ فارسی
( مصدر ) ۱- کشیدن صورت خط کشیده کشیدن مربع یا مربع مستطیلی که دارای خانه های شطرنجی باشد. ۲- احداث جوی و نهر کردن .