ثوم بری

لغت نامه دهخدا

ثوم بری. [ م ِ ب َرْ ری ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) موسیر. سیر صحرائی. ثوم الکلب. ثوم الحیة. مَطر قال. ( ابن البیطار ). اسقوردیون. شقردیون. ( ابن البیطار ). رجوع به ثوم الحبة شود.

فرهنگ فارسی

موسیر سیر صحرائی
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تک نیت فال تک نیت فال اعداد فال اعداد فال شمع فال شمع فال مکعب فال مکعب