تیغه ٔ سمور

لغت نامه دهخدا

تیغه سمور. [ غ َ / غ ِ ی ِ س َ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) تیغه قندز. کنایه از وسط و بلندی سمور و قندز، نام دو جانور معروف. و به مجازبر پوستین اینها اطلاق کنند. ( آنندراج ) :
سمور خط مشکینش چنان خوش تیغه افتاده
که می گرددترنج غبغب او در میانش گم.اشرف ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

تیغه قندز کنایه از وسط و بلندی سمور و قندز نام دو جانور معروف و به مجاز بر پوستین اینها اطلاق کنند
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال فنجان فال فنجان فال ورق فال ورق فال رابطه فال رابطه فال تک نیت فال تک نیت