تمجمج کردن

لغت نامه دهخدا

تمجمج کردن. [ ت َ م َ م ُ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) کلمات را نامفهوم و جویده جویده ادا کردن. ( فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ فارسی

( مصدر ) کلمات را نامفهوم و جویده جویده ادا کردن .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم