تردماغ شدن

لغت نامه دهخدا

تردماغ شدن. [ ت َ دَ ش ُ دَ ] ( مص مرکب )سرخوش و پرنشاط شدن. خرم و خوشدل گشتن :
ز فواره نی در کف آورده باغ
که از نغمه او شود تردماغ.ملاطغرا ( از آنندراج و بهار عجم ).رجوع به تردماغ شود.

فرهنگ فارسی

سرخوش و پر نشاط شدن خرم و خوشدل گشتن .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم