شش جوان
جمله سازی با شش جوان
آن شش جوان هر روز در خانه يكى از ايشان جمع مى شدند، و آن روز نوبت تمليخا بود،پس طعام نيكوئى از براى ايشان مهيا كرد، چون جمع شدند گفت: اى برادران ! در دلمفكرى افتاده است كه مرا از خوردن و آشاميدن و خواب كردن بازداشته است.