لغت نامه دهخدا
چو آواز کوس آمد از پشت پیل
همی مرد بیهوش گشت از دو میل.فردوسی.همی بی تن و تاب و بی توش گشت
بیفتاداز پای و بیهوش گشت.فردوسی.بزین اندر از زخم بیهوش گشت
بخاک اندر افتاد و خاموش گشت.فردوسی.چو بگسست زنجیر بی توش گشت
بیفتاد و زان درد بیهوش گشت.فردوسی.بروی اندر افتاد و بیهوش گشت
نگفتش سخن هیچ و خاموش گشت.فردوسی.