بناگوشی زدن

لغت نامه دهخدا

بناگوشی زدن. [ ب ُ زَ دَ ] ( مص مرکب ) نوعی از ضرب که بر بناگوش زنند مثل سیلی و توانچه بر روی و گردن. ( آنندراج ) :
اگر کند بخرام تو ذوق همدوشی
زنند فاختگان سرو را بناگوشی.سلطان علی بیگ رهی ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

نوعی از ضرب که بر بناگوش زنند مثل سیلی و توانچه بر روی و گردن .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم