برف خوره

لغت نامه دهخدا

برف خوره. [ ب َ خوَ / خ ُ رَ / رِ ]( اِ مرکب ) تگرگ های بسیار ریز که گاه گاه در آخر زمستان بارد. و این تگرگ ها در وزن میانه تگرگ و برف است. دانه های خرد و مدور که زمستان بارد و این دانه ها خردتر از تگرگ است و آبدار نیست. و گویند برف گسترده یا توده کرده بر زمین را ذوب کند. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ فارسی

تگرگ های بسیار ریز که گاه گاه در آخر زمستان بارد و این تگرگ ها در وزن میانه تگرگ و برف است .

فرهنگستان زبان و ادب

{snow eater} [علوم جَوّ] 1. هر باد گرمی که بر روی سطح برف می وزد 2. مِه روی سطح برف
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال زندگی فال زندگی فال عشق فال عشق فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال سنجش فال سنجش