بر اب انداختن

لغت نامه دهخدا

( بر آب انداختن ) بر آب انداختن. [ب َ اَ ت َ ] ( مص مرکب ) ظاهر و فاش کردن :
تا چه خواهد کرد با ما تاب و رنگ عارضت
حالیا نیرنگ نقش خود بر آب انداختی.حافظ.

فرهنگ فارسی

( بر آب انداختن ) ظاهر و فاش کردن .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال نخود فال نخود فال اعداد فال اعداد فال احساس فال احساس فال آرزو فال آرزو