بانه دار

لغت نامه دهخدا

بانه دار. [ ن َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان ازگله ( گرمسیری قبادی ) بخش ثلاث شهرستان کرمانشاهان که در 12 هزارگزی شمال ازگله بر کنار مرز ایران و عراق واقع است. ناحیه ای است گرمسیر و دارای 300 تن سکنه. آب آن ازچشمه و قنات تأمین میشود. محصول عمده آن غلات و لبنیات و شغل مردمش زراعت و گله داری است. زمستان چندین خانوار از ایل قبادی برای تعلیف احشام خود به حدود این ده می آیند. این ده در چهار محل واقع است که بنام گوراکی ، باندار مصطفی خان ، باندار عبداﷲ ویسی ، گامیشکه نامیده میشوند. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5 ).

فرهنگ فارسی

نام دهی از شهرستان کرمانشاهان است
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال مارگاریتا فال مارگاریتا فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال ای چینگ فال ای چینگ فال فنجان فال فنجان