بامبول باز

لغت نامه دهخدا

بامبول باز. ( نف مرکب ) شیوه باز. آدمی که بامبول میزندیا بامبول سوار میکند. ( فرهنگ لغات عامیانه جمالزاده ). حقه باز. متقلب. دغل. ( یادداشت مؤلف ). دغل باز. که حقه سوار کند. که تزویر و مکر بکار برد. که رنگ هابرآرد در کارها. که دوز و کلک بکار دارد. کلک باز.

فرهنگ فارسی

آدمی که بامبول میزند
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال عشق فال عشق فال چوب فال چوب فال راز فال راز