باز استادن

لغت نامه دهخدا

بازاستادن. [ اِ دَ ] ( مص مرکب ) باز استادن از. عقب ماندن. توقف کردن. دست کشیدن. ترک کردن.بازداشته شدن. منع کرده شدن. برطرف کردن. ( ناظم الاطباء ) : آن ماهی چهل روز از خوردن بازایستادتا یونس را آسیبی نرسد. ( مجمل التواریخ و القصص ).

فرهنگ فارسی

عقب ماندن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال تاروت فال تاروت فال زندگی فال زندگی فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی