انتحال کردن

لغت نامه دهخدا

انتحال کردن. [ اِ ت ِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) شعر یا سخن دیگری را گرفتن :مرا هم سزد که این ابیات را از حسن اسدی در مرثیه معن زائده انتحال کنم. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 446 ).

فرهنگ فارسی

شعر یا سخن دیگری را گرفتن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال لنورماند فال لنورماند فال احساس فال احساس فال ای چینگ فال ای چینگ فال انبیا فال انبیا