الی بالی

لغت نامه دهخدا

( آلی بالی ) آلی بالی. ( اِ ) آلوبالو. آلبالو. قراصیا. آلوی ابوعلی.

فرهنگ عمید

( آلی بالی ) = آلبالو

فرهنگ فارسی

( آلی بالی ) ( اسم ) ۱ - درختی از جنس بادامیها از تیر. گل سرخیان و آن نوعی از گیلاس است که میو. آن سرخ و ترش است قراصیا آلی بالی آلوبالو نمتک . ۲ - میو. درخت آلبالو
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم