افسانه فهمیدن

لغت نامه دهخدا

افسانه فهمیدن. [ اَ ن َ / ن ِ ف َ دَ ] ( مص مرکب ) درک کردن افسانه. فهمیدن حکایت و سرگذشت :
نمی فهمد کسی افسانه ما را در این محفل
من و شمعیم داغ از دولت آتش زبانیها.حزین اصفهانی ( از ارمغان آصفی ).رجوع به افسانه شود.

فرهنگ فارسی

درک کردن افسانه فهمیدن حکایت و سرگذشت .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال مکعب فال مکعب فال درخت فال درخت فال چای فال چای فال زندگی فال زندگی