افسانه افکندن

لغت نامه دهخدا

افسانه افکندن. [ اَ ن َ / ن ِ اَ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) رایج کردن افسانه. افسانه را رواج دادن :
تا طره ات بخواب نبیند دگر شکست
افسانه درستی پیمان درافکنم.ظهوری ترشیزی ( از ارمغان آصفی ).و رجوع به افسانه شود.

فرهنگ فارسی

رایج کردن افسانه افسانه را رواج دادن .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال تاروت فال تاروت فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال کارت فال کارت