اسپ افکن

لغت نامه دهخدا

اسپ افکن. [ اَ اَ ک َ ] ( نف مرکب ) اسب افکن :
دگر اندریمان سوار دلیر
چو ارجاسپ اسپ افکن نره شیر.فردوسی.گزین کرد ازایشان ده و دو هزار
سواران اسپ افکن نامدار.فردوسی.برآشفت از آن پور اسفندیار
سواری بداسپ افکن و نامدار.فردوسی.و رجوع به اسب افکن شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) مرد دلاور و پهلوان و بهادر که یکه و تنها در میان اسب سواران دشمن بتازد .
اسب افکن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ورق فال ورق فال اوراکل فال اوراکل فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال تاروت فال تاروت