اسپ افکن. [ اَ اَ ک َ ] ( نف مرکب ) اسب افکن : دگر اندریمان سوار دلیر چو ارجاسپ اسپ افکن نره شیر.فردوسی.گزین کرد ازایشان ده و دو هزار سواران اسپ افکن نامدار.فردوسی.برآشفت از آن پور اسفندیار سواری بداسپ افکن و نامدار.فردوسی.و رجوع به اسب افکن شود.
فرهنگ فارسی
( اسم ) مرد دلاور و پهلوان و بهادر که یکه و تنها در میان اسب سواران دشمن بتازد . اسب افکن