ارض الکبیره

لغت نامه دهخدا

( ارض الکبیرة ) ارض الکبیرة. [ اَ ضُل ْ ک َ رَ ] ( اِخ ) ممالک شارلمانی و گاهی از آن فرانسه را اراده کنند و گاه اروپا را از آن سوی جبال پیرنه ، یعنی اروپا بدون اسپانیا. ( نفح الطیب ج 1 ص 64 س 21 ): و بالارض الکبیرة شرقی الاندلس و شماله سبع بحیرات.( نخبةالدهر دمشقی ص 125 ). ان بحرالروس غیر متصل ببحر ورنک لاتصال الارض الکبیرة من الاندلس الی ماوراءالنهر... ( نخبةالدهر ص 139 ). و رجوع بهمان کتاب ص 241 و 258 و 260 شود. || ارض الکبیرة و هی برّالقسطنطنیة و ما یلیها. ( رحله ابن جبیر ). || ارض الکبیره. در ذیل ظاهراً مراد ایتالیاست : و هو [ ای البحر ] زقاق معترض بینها [ بین المسینه ] و بین الأرض الکبیرة بمقدار ثلاثة امیال و یقابلها منه بلدة تعرف [ ریه ] و هی عمالة کبیرة. ( رحله ابن جبیر ).

فرهنگ فارسی

ممالک شارلمانی
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال راز فال راز فال مکعب فال مکعب فال لنورماند فال لنورماند فال آرزو فال آرزو