ارزش حسنه

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] ارزش حسنه (قرآن). در فرهنگ قرآن مجید حسنه برتری روشن و قطعی بر سیئه داشته و انجام حسنه موجب پاک شدن گناهان می شود
برتری روشن و قطعی حسنه بر سیئه:•«ولا تستوی الحسنة ولا السیئة...:و هرگز امر نیک (از اعتقاد و کردار و گفتار) با امر بد یکسان نیست؛ (پس بدی هایی را که به تو می رسد) با بهترین روش دفع کن، به طوری که به ناگاه آن که میان تو و او دشمنی است (چنان شود که) گویی دوستی گرم و خویشاوند است.» مجمع البیان در تفسیر ولا تستوی الحسنة ولا السیئة می گوید: بعضی گفته اند یعنی ملّت نیکوی اسلام با ملّت پست کفر مساوی نیستند.و بعضی گفته اند: یعنی اعمال نیکو با اعمال زشت برابر نیست.و بعضی گفته اند: خصلت های نیک با صفات زشت برابر نیستند، بنا بر این صبر و غضب برابر نبوده، بردباری و جهل، مدارا و خشونت، عفو و بدی صفاتی هستند که با یکدیگر برابر نمی باشند.سپس خداوند بزرگ صفات و ملکات مدارا و سازش و نیکی را که: برای دعوت کننده لازم است بیان کرده می فرماید:(ادْفَعْ بِالَّتِی هِی أَحْسَنُ) و پیامبر خدا (ص) را مورد خطاب قرار داده می فرماید: با حقّت باطل آنان را، و با حلم و بردباریت نادانی، و با عفوت بدی های آنان را پاسخ بده. بعد از بیان دعوت به سوی خداوند و اوصاف داعیان الی اللَّه، روش دعوت را شرح داده، می گوید:" نیکی و بدی یکسان نیست" (لا تَسْتَوِی الْحَسَنَةُ وَ لَا السَّیئَةُ) .در حالی که مخالفان حق سلاحی جز بد گویی و افتراء و سخریه و استهزاء و انواع فشارها و ستم ها ندارند، باید سلاح شما پاکی و تقوا و سخن حق و نرمش و محبت باشد.آری مکتب ضلالت جز چنان ابزاری را نمی پسندد مکتب حق تنها از چنین وسائلی بهره گیری می کند.گرچه" حسنة" و" سیئة" مفهوم وسیعی دارد، تمام نیکی ها و خوبی ها و خیرات و برکات در مفهوم حسنه جمع است، همان گونه که هر گونه انحراف و زشتی و عذاب در مفهوم سیئة خلاصه شده است، ولی در آیه مورد بحث آن شاخه ای از" حسنة" و" سیئة" که مربوط به روش های تبلیغی است منظور می باشد.ولی جمعی از مفسران حسنه را به معنی اسلام و توحید و سیئه را به معنی شرک و کفر تفسیر کرده اند.بعضی" حسنه" را به اعمال صالح و" سیئه" را به اعمال قبیح، و بعضی" حسنه" را به صفات عالی انسانی همچون صبر و حلم و مدارا و عفو، و" سیئه" را به معنی غضب و جهل و خشونت و انتقام جویی تفسیر کرده اند.ولی تفسیر اول از همه مناسب تر به نظر می رسد.در حدیثی از امام صادق ع می خوانیم که در تفسیر آیه فوق فرمود:الحسنة التقیة و السیئة الاذاعة:" حسنه تقیه است، و افشاگری سیئه است البته این حدیث ناظر به مقامی است که افشا کردن عقیده موجب اتلاف نیروها و از بین رفتن نقشه ها و هدف ها شود.سپس برای تکمیل این سخن می افزاید:" با روشی که بهتر است بدی ها را پاسخ گوی و دفع کن" (ادْفَعْ بِالَّتِی هِی أَحْسَنُ ).به وسیله حق باطل را دفع کن، و با حلم و مدارا جهل و خشونت را، و با عفو و گذشت به مقابله با خشونت ها برخیز، هرگز بدی را با بدی، و زشتی را با زشتی پاسخ مگوی، که این روش انتقام جویان است و موجب لجاجت و سرسختی منحرفان می گردد.در پایان آیه به فلسفه عمیق این برنامه در یک جمله کوتاه اشاره کرده، می فرماید: نتیجه این کار آن خواهد شد که دشمنان سرسخت همچون دوستان گرم و صمیمی شوند (فَإِذَا الَّذِی بَینَکَ وَ بَینَهُ عَداوَةٌ کَأَنَّهُ وَلِی حَمِیمٌ ).آنچه را قرآن در این آیه بیان کرده، و در آیه ۹۶ سوره مؤمنون نیز به شکل دیگری آمده (ادْفَعْ بِالَّتِی هِی أَحْسَنُ السَّیئَةَ) از مهم ترین و ظریف ترین و پربارترین روش های تبلیغ مخصوصا در برابر دشمنان نادان و لجوج است، و آخرین تحقیقات روانشناسان نیز به آن منتهی شده است.زیرا هر کس بدی کند انتظار مقابله به مثل را دارد، مخصوصا افراد بد چون خودشان از این قماش اند، و گاه یک بدی را چند برابر پاسخ می گویند، هنگامی که ببینند که طرف مقابل نه تنها بدی را به بدی پاسخ نمی دهد، بلکه با خوبی و نیکی به مقابله برمی خیزد، اینجا است که طوفانی در وجودشان برپا می شود وجدان شان تحت فشار شدیدی قرار می گیرد و بیدار می گردد، انقلابی در درون جانشان صورت می گیرد، شرمنده می شوند، احساس حقارت می کنند، و برای طرف مقابل عظمت قائل می شوند.اینجا است که کینه ها و عداوت ها با طوفانی از درون جان برخاسته و جای آن را محبت و صمیمیت می گیرد. بدیهی است این یک قانون غالبی است نه دائمی، زیرا همیشه اقلیتی هستند که از این روش سوء استفاده می کنند، و تا زیر ضربات خرد کننده شلاق مجازات قرار نگیرند آدم نمی شوند و دست از اعمال زشت خود بر نمی دارند.البته حساب این گروه جدا است، و باید در برابر آنها از شدت عمل استفاده کرد، ولی نباید فراموش کرد که این دسته همیشه در اقلیت هستند، قانونی که حاکم بر اکثریت است همان قانون" دفع سیئه باحسنه" است.و لذا ملاحظه می کنیم که پیغمبر گرامی اسلام ص و پیشوایان معصوم ع همیشه از این روش عالی قرآنی بهره می گرفتند، فی المثل به هنگام فتح مکه که نه تنها دشمنان بلکه دوستان انتظار انتقام جویی شدید مسلمین، و به راه انداختن حمام خون در آن سرزمین کفر و شرک و نفاق و کانون دشمنان سنگدل و بی رحم داشتند، و حتی بعضی از پرچم داران سپاه اسلام در آن روز رو به سوی ابو سفیان کرده و شعار الیوم یوم الملحمة، الیوم تسبی الحرمة، الیوم اذل اللَّه قریشا!" امروز روز انتقام، روز از بین رفتن احترام نفوس و اموال دشمنان، و روز ذلت و خواری قریش است" سر دادند، پیغمبر گرامی اسلام ص با جمله" اذهبوا فانتم الطلقاء"" بروید و همه آزادید" همه را مشمول عفو خود قرار داد، رو به سوی ابو سفیان فرمود و شعار انتقام جویانه را به این شعار محبت آمیز تبدیل فرمود الیوم یوم المرحمة الیوم اعز اللَّه قریشا!:" امروز روز رحمت است، امروز روز عزت قریش است"! «۱»
محو بدی بر اثر انجام حسنه
نیکی در برابر بدی دیگران، خصلتی نیکو:•«اولـئک یؤتون اجرهم مرتین بما صبروا ویدرءون بالحسنة السیئة...:آنهایند که مزدشان به خاطر آنکه (بر ایمان و عمل به دو کتاب آسمانی) صبر کردند، دو بار به آنها داده می شود، و با نیکی (در گفتار و کردار) بدی و آزار (مردم) را دور می سازند، و از آنچه به آنها روزی کرده ایم انفاق می کنند.» •«... انما یتذکر اولوا الالبـب والذین... ویدرءون بالحسنة السیئة...:پس آیا کسی که می داند آنچه از جانب پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده حق است همانند کسی است که ( چشم باطنش) نابیناست؟ جز این نیست که تنها صاحبان خرد متذکر می شوند.و کسانی که برای جلب رضای پروردگارشان (در شداید و انجام وظائف) صبر کردند و نماز را برپا داشتند و از آنچه به آنها روزی کردیم (از مال و منال) در نهان و آشکار انفاق نمودند و با کار نیک خود گناهان را (یا با برخورد نیک خود بدرفتاری دیگران را) دور می سازند؛ آنهایند که برایشان عاقبت (نیک) این سرای است (به تمام شدن این دنیا بهشت است).» خداوند متعال در این آیه می فرماید:،" تنها کسانی متذکر می شوند که اولوا الالباب و صاحبان مغز و اندیشه اند". (إِنَّما یتَذَکَّرُ أُولُوا الْأَلْبابِ )." الباب" جمع" لب" به معنی" مغز" هر چیز است، بنا بر این نقطه مقابل" اولوا الباب افراد بی مغز و پوک و میان تهی و بی محتوا هستند.این آیه به گفته بعضی از مفسران بزرگ با تاکید هر چه بیشتر، مردم را دعوت به فراگیری علم و مبارزه با جهل می کند، چرا که افراد فاقد علم را نابینا و اعمی شمرده است.سپس به عنوان تفسیر" اولوا الالباب" ریز برنامه های طرفداران حق را بیان کرده و قبل از هر چیز انگشت روی مساله وفای به عهد و ترک پیمان شکنی گذارده، می گوید:" آنها کسانی هستند که به عهد الهی وفا می کنند و پیمان را نمی شکنند" (الَّذِینَ یوفُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَ لا ینْقُضُونَ الْمِیثاقَ ). شک نیست که عهد اللَّه (عهد الهی) معنی وسیعی دارد: هم شامل عهدهای فطری و پیمان هایی که خدا به مقتضای فطرت از انسان گرفته می شود (همانند فطرت توحید و عشق به حق و عدالت و هم پیمان های عقلی یعنی آنچه را که انسان با نیروی تفکر و اندیشه و عقل از حقایق عالم هستی و مبدء و معاد درک می کند، هم پیمان های شرعی یعنی آنچه را که پیامبر ص از مؤمنان در رابطه با اطاعت فرمان های خداوند و ترک معصیت و گناه پیمان گرفته همه را شامل می گردد.و طبیعی است که وفا به پیمان هایی که انسان با دیگر انسان ها می بندد، نیز در این مجموعه وارد است، چرا که خدا فرمان داده که این پیمان ها نیز محترم شمرده شود، بلکه هم در پیمان های تشریعی داخل است و هم در پیمان های عقلی. و آخرین برنامه آنها این است که" آنها بوسیله" حسنات"،" سیئات" خود را از میان می برند" (وَ یدْرَؤُنَ بِالْحَسَنَةِ السَّیئَةَ).به این معنی که به هنگام ارتکاب یک گناه و لغزش، تنها به پشیمان شدن و ندامت و استغفار قناعت نمی کنند، بلکه عملا در مقام جبران بر می آیند، و هر اندازه گناه و لغزش آنها بزرگتر باشد به همان اندازه حسنات بیشتری انجام می دهند، تا وجود خود و جامعه را از لوث گناه با آب حسنات بشویند" یدرءون" از ماده" درأ" (بر وزن زرع) به معنی دفع کردن است.این احتمال نیز در تفسیر آیه وجود دارد که آنها بدی را با بدی تلافی نمی کنند، بلکه سعی دارند اگر از کسی نسبت به آنها بدی برسد، با انجام نیکی در حق وی، او را شرمنده و وادار به تجدید نظر کنند، همان گونه که در آیه ۳۵ سوره فصلت می خوانیم: ادْفَعْ بِالَّتِی هِی أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِی بَینَکَ وَ بَینَهُ عَداوَةٌ کَأَنَّهُ وَلِی حَمِیمٌ :" بدی را به آنچه نکوتر است از خود دور ساز که در این هنگام کسی که میان تو و او دشمنی و عداوت است تغییر چهره می دهد گویی دوست صمیمی تو است"!. در عین حال هیچ مانعی ندارد که آیه مورد بحث در صدد بیان هر دو معنی باشد.در احادیث اسلامی نیز احادیثی به مضمون هر دو تفسیر وارد شده است.در حدیثی از پیامبر ص می خوانیم که به معاذ بن جبل فرمود:اذا عملت سیئة فاعمل بجنبها حسنة تمحها:" هنگامی که کار بدی کردی در کنار آن کار خوبی انجام ده که آن را محو کند".و در نهج البلاغه می خوانیم که امیر مؤمنان امام علی ع فرمود:عاتب اخاک بالاحسان الیه و اردد شره بالانعام علیه:" برادرت را در برابر کار خلافی که انجام داده است بوسیله نیکی سرزنش کن، و شر او را از طریق انعام و احسان به او برگردان".البته باید توجه داشت این یک حکم اخلاقی و مخصوص به مواردی است که این گونه برنامه ها مؤثر واقع می شود، و گر نه اجرای حدود و کیفر بدکاران که به عنوان یک قانون در قوانین اسلامی آمده است، در همه کسانی که مشمول آن هستند یکسان اجرا می شود.و در پایان آیه پس از ذکر برنامه های مختلف گذشته، اشاره به عاقبت کار" اولوا الالباب" و اندیشمندان و طرفداران حق و عاملان به این برنامه ها کرده می فرماید:" عاقبت نیک سرای دیگر از آن آنهاست" (أُولئِکَ لَهُمْ عُقْبَی الدَّارِ)
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم