اردشیر دارو

لغت نامه دهخدا

اردشیردارو. [ اَ دَ ] ( اِ مرکب ) اردشیران. ( جهانگیری ). و آن داروئی باشد در نهایت تلخی. ( برهان قاطع ) ( آنندراج ). در یکی از مآخذ نوعی از امرود تلخ.

فرهنگ فارسی

اردشیران و آن دارویی باشد در نهایت تلخی
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تک نیت فال تک نیت فال تاروت فال تاروت فال عشقی فال عشقی فال تاروت فال تاروت